• روزی پیامبر (ص) و فاطمه (ع) نشسته بودند که مردی نابینا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع) برخاست و خود را پوشانید. پیامبر (ص) به فاطمه […]
  • «دیگر هرگز با شما دو تن سخن نخواهم گفت.»گاهی رساترین فریادها را از دهان سکوت باید شنید همه می پرسیدند:[ صفحه ۲۳]کز چه روی خورشید در چنبره ی کسوف فرورفت؟!انذار […]
  • عن أبی عبدالله، عن آبائه قال: ان فاطمه لما احتضرت أوصت علیا علیه السلام فقالت: اذا أنا مت فتول أنت غسلی و جهزنی و صل علی و أنزلنی قبری و […]